در واقع مجرمان و جرایم خشن، سرفه شدید جامعه بیمار است که مسکن دستگیری و زندان هر چند لازم ولی راه درمانش نیست و بی تردید این بیمار به ترمیم و بهبود عملکرد ساختارهای اساسی اش نیازمند است.
این روزها هر از چند گاهی فیلمی در فضای مجازی منتشر می شود که صحنه ای از بروز یک جرم خشن مثل زورگیری، کیف زنی و…. را به نمایش می گذارد.
تصاویری که معمولا مورد توجه مخاطبین قرار می گیرد و طبیعتا نگرانی و احساس ناامنی را در آنان تقویت می کند.
نخست آنکه از مخاطبین رسانه های اجتماعی باید خواست که مطابق با قواعد سواد رسانه، پس از مشاهده چنین داده هایی ابتدا از صحت موضوع اطمینان حاصل نموده و سپس آن را بپذیرند و دوم آنکه تلاش کنند به جای بازنشر عمومی آن و ترویج رعب و وحشت در جامعه، نگرانی و دغدغه مهم شان را در قالب مطالبه ای موثر به نهادها و مسئولان امر منتقل نمایند.
اکنون و پس از توصیه ای کوتاه به مردم عزیز به ویژه فعالان رسانه ای، روی دیگر این نوشتار کوتاه به سازمان ها و نهادهایی است که مستقیم و غیر مستقیم در پیشگیری از رخداد با پیشگیری از جرایم خشن سهیم اند.
طبیعت امر آن است که به محض وقوع چنین جرایمی، ذهن انسان سوی پلیس و دست او سمت تلفن برای تماس با ۱۱۰ برود و بی تردید مرکز فوریت های پلیسی فراجا در سراسر کشور نیز، مقابله و پیشگیری از جرایم خشن را در صدر ماموریت های خود می داند و نسبت به آن حساس است.
ولی در موقعیت تامل و تفکر محدود ساختن محدوده جرایم خشن به دستگاه های انتظامی و قضایی خطایی بزرگ است که شاید مسکنی موقتی به پیکره مسئله تزریق کنند، ولی ریشه های آن را از تیرس اقدام پیشگیرانه و مقابله ای دور می سازد.
به بیان دیگر مجرمان و جرایم خشن سرفه شدید جامعه ای بیمار است که مسکن دستگیری و زندان هر چند لازم ولی راه درمانش نیست و بی تردید این بیمار به ترمیم و بهبود عملکرد ساختارهای اساسی اش نیازمند است.
زمانی که ساختارهای اقتصادی و اجتماعی در مجموعه ساختارهای یک جامعه، موثر عمل نکند (به بیان صریح یعنی فقر، بیکاری، درآمد ناکافی و …در بخش اقتصاد جامعه نمایان باشد و از آن سو، فرهنگ معیارهای زندگی را در اوج مدار مصرف و رفاه تنظیم نمایند)، تبعات گسترده ای رخ می دهد که یکی از آنها ایجاد شکاف بین اهداف و فرصت های انسان است.
در این شرایط افراد بین خود و اهداف شان، بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوبشان و بین ابزار در اختیار و رویاهایشان فاصله ای گزاف و شکافی پر ناشدنی می بینند، در چنین جامعه ای سه مسیر انحرافی پیش روی افراد قرار می گیرد.
گروهی افسردگی، منزوی، جدا افتادگی از جامعه و ملزومات آن از جمله اعتیاد به مواد مخدر، فضای مجازی و … را بر می گزینند.
گروهی به مناسک و مراسم تشریفاتی روی می آورند و ذهن و روان خود را به شرایط موجود راضی می سازند.
و گروهی نیز طغیان می کنند و به دنبال راه های جدید، نیل به اهداف شان می گردند که از جمله ارتکاب جرم به ویژه جرایمی که آورده مالی قابل توجهی برای شان داشته باشد.
بی تردید گروه های دیگری نیز وجود خواهند داشت که در این نگاه نیامده و اینان راه های قانونی و به هنجار زندگی در شرایط سخت را بر می گزینند و در مسیر اهداف شان تلاش می کنند.
پر واضح است جرایم خشن و به طور کلی جرایم و آسیب های اجتماعی، موضوعاتی چند وجهی و پیچیده است که با تمرکز بر روش های قهری و فضایی نمی توان به آنان پایان داد و بی تردید در کنار تدابیر انتظامی و قانونی باید با شتاب و اهمیت بیشتر به برنامه های ساختاری در حوزه اقتصاد، فرهنگ و اجتماع پرداخت تا اثر تصاعدی آن را در مقولاتی مانند جرایم خشن مشاهد کرد.