بررسی ابعاد مختلف انتقال قوچ و میشهای تپال/تکرار مجدد آزمون وخطا
سازمان محیط زیست به بهانه تغذیه یوزپلنگها میخواهد بخش زیادی از قوچ و میشهای تپال شاهرود را به توران انتقال دهد کارشناسان اما عقیده دارند این طرح شکست خواهد خورد.
سازمان محیط زیست تصمیم گرفته تپال که غنیترین منطقه به لحاظ وحوش و حیات طبیعی است را دستخوش تغییر قرار دهد آن هم به این شکل که کل و بزهای این منطقه را زنده گیری کرده و به توران منتقل کند تا در یک برنامه با مشارکت بخش خصوصی این وحوش در توران شاهرود قرار گیرند.
کارشناسان و اصحاب رسانه اعتقاد دارند که این طرح از پیش شکست خورده است و از همه مهمتر اینکه مجریان این طرحها کارنامه درخشانی ندارند برای مثال اداره کل محیط زیست استان سمنان حتی از انتقال ۱۰ گور از توران به گرمسار در مرحله اول به صورت سالم مشکل داشت حالا میخواهد این حجم از کل و بزها را از جایی به جای دیگر منتقل سازد!
در یک میزگرد با حضور کارشناسان و مسؤولان محیط زیست به این موضوع میپردازیم. در این میزگرد مرتضی فرخی معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست استان سمنان، سید مجید مقدم خرازیان مدیر کل دفتر حیات وحش و تنوع زیستی سازمان محیط زیست، بهاره شهریاری مسؤول امور یوز سازمان محیط زیست، محمدعلی عباس نژاد نماینده رسانههای مطالبه گر، امین ولیان کنشگر محیط زیست و مدرس حیات وحش، امیر حسین ولیان دبیر جمعیت دیدهبان طبیعت شاهرود و مهناز همتی خبرنگار حوزه محیط زیست استان سمنان حضور دارند.
برای یوزها طعمه درست میکنیم
فرخی: در خصوص انتقال قوچ و میشهای منطقه شکار ممنوع تپال به پارک ملی توران شاهرود موضوع در اختیار داشتن طعمههای یوز و وارد شدن بخش خصوصی به عنوان کار مشارکتی در انجام این مهم است کمبود امکانات، نیروی انسانی، خشکسالی، تغییر اقلیم، شکار و دیگر عوامل عمدهترین دلایلی که میطلبد تا بیش از پیش به مشارکت جوامع و بخش خصوصی اهتمام ورزیم.
برای حمایت از یوز با شرکتی در راستای اجرای این کار وارد مذاکره شده و توافق نامه بین شرکت مذکور و سازمان محیط زیست منعقد شده است بحث انتقال حیات وحش نه در خصوص پارک ملی توران بلکه در کل کشور بین زیستگاهها، استانها و شهرها در حال انجام است که یکی از این موارد انتقال همین قوچ و میشهای منطقه شکار ممنوع تپال به پارک ملی توران یعنی از یک زیستگاه به زیستگاه دیگر در خود شهرستان شاهرود است.
به غیر از قوچ و میش منطقه تپال قرار است تعدادی آهو نیز از خراسان رضوی و شمالی به پارک ملی توران انتقال پیدا کند و این موضوع از جمله مسوولیتهای اصلی و برنامهریزیهای کلان محیط زیست کشور است درباره این سوال که چرا منطقه شکار ممنوع تپال با توجه به غنی بودن به لحاظ گونه و جمعیت قابل قبول حیات وحش تاکنون ارتقا پیدا نکرده باید گفت بخشی از این منطقه تپال در محدوده شهرک صنعتی و فعالیتهای اقتصادی قرار دارد و در صورت ارتقا طبق قوانین فعالیتهای صنعتی در آن نباید انتقال بیافتد.
برای ارتقای منطقه نیازمند موافقت وزارت صمت و منابع طبیعی و وزارت جهاد کشاورزی هستیم و وجود فعالیتهای اقتصادی عمدهترین دلیل که در بحث کلان کشور از آن استقبال نمیشود اما قطعاً بی شک مردم شاهرود باید بدانند که ارتقا منطقه شکار ممنوع تپال به منطقه حفاظت شده در دستور کار است تا از طریق بندهای دیگری بتوانیم سریعتر به این مهم دست یابیم.
باور به مشارکت داریم!
خرازیان: به بحث مشارکت نه در شعار بلکه در عمل معتقد هستیم و بر این باوریم که ظرفیت مردمی پای کار حضور یافته و اقدامی برد برد برای بهبود عرصههای طبیعی و وضعیت محیط زیست گونهها انجام دهیم اگر فرد یا تیمی برای زنده گیری و انتقال حیات وحش و پروژههایی نظیر آن توانمند و غنای خوبی نیز دارد حتماً از این ظرفیت استفاده میشود که در حال حاضر طبق توافق نامه با شرکتی در خصوص انتقال و استقرار قوچ و میشهای منطقه شکار ممنوع تپال این اقدام کلید خورده است.
باید اذعان داشت که توران با وسعتی بیش از یک میلیون هکتار ۲۰ برابر تهران را در خود جای داده است لذا در مطالعات اولیه به این نتیجه رسیدیم به دلیل کمبود نیرو و نبود منابع آبی و کمبود طعمه برخی قسمتهای این منطقه وسیع به درستی حفاظت نشده است و امید داریم با آوردن این فاکتورها به منطقه بتوانیم یوز را به این مناطق از دست رفته بازگردانیم.
گام نخست پروژه بعد از انتقال در قرنطینه قرار دادن در فضای محصور و سپس رها سازی در منطقه است که در مقابل شرکت مذکور باید امنیت، غذا و آب مورد نیاز این تعداد طعمه یوز را تأمین کند و سود شرکت مربوط از موالیدها تأمین شود.
تجربه گورها موفق بود
انتقال هر گونه زیر نظر دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان محیط زیست انجام میشود و تا زمانی استعلامی گرفته نشود هیچ انتقالی انجام نخواهد شد که درباره شاهرود نتیجه این استعلام مثبت بود. موضوع ژنتیک گونه قوچ تپال و پارک ملی توران نیز زیر نظر یکی از دفاتر زیستگاه سازمان محیط زیست انجام شدند.
در بحث زنده گیری و انتقال تجربه کمی در ایران وجود دارد لذا در مورد انتقال گورخرها از پارک ملی توران شاهرود به پارک ملی کویر گرمسار شاهد تلفات بالا بودیم اما همین تجربه تلخ کمک کرد تا برای بار دوم کار با حساسیت بیشتری و بدون تلفات اجرا شود
تقریباً چهل سال در منطقه گرمسار هیچ گوری وجود نداشت به این باور داریم که اگر کار اصولی پیش میرفت به جای سی گور اکنون شاید شاهد ۱۰۰ رأس گور در این منطقه و اجرای کامل احیای زیستگاه پارک ملی گرمسار بودیم. باور داریم این اقدام زنده گیری حیاتوحش کار بسیار سختی است و هیچ فرد، نهاد یا ارگانی نمیتواند تضمین دهد که موضوع بدون تلفات انجام شود.
یکی از برنامههای مدیریتی سازمان محیط زیست موضوع جا به جایی حیات وحش است که گونه به گونه، شرایط، اقلیم و توپوگرافی منطقه این انتقال و نحوه آن متفاوت است. قضیه بنای بر پنهان کاری نبوده است بلکه شاید آگاهی رسانی خوبی در این حوزه انجام نشده است و به این نیز باور داریم عملکرد خود سازمان نیز در قبال یوز مورد قبول و رضایت بخش نبوده است. برای انجام فنس کشی از سال ۹۱ کار دنبال شد تا بتوان بودجهای از وزارت راه گرفت که تا سال ۹۸ موفق به انجام آن نشدیم.
انقراض یوزها
شهریاری: آخرین نسلی هستیم که میتوانیم از این چند یوز باقی مانده حمایت و از انقراض آن پیشگیری کنیم به برکت وجود اطلاع رسانی و آگاهی بخشیها توسط رسانهها و سمنها شاهد دغدغه حمایت از یوز در گوشه کنار ایران از شمال تا جنوب و شرق تا غرب هستیم و این برای مردم شاهرود که در قلب این زیستگاه هستند تعصب یوز بیشتر است و همه یقین داریم گاهی میتوان با یک تصمیم کوچک سرنوشت یک گونه را متحول و دچار تغییر کرد.
حدود هفت الی هشت یوز شناسنامه دار در منطقه شناسایی شدند برآورد جمعیت یوز تخمین سی قلاده است و این وظیفه هر ایرانی که با هر طریق ممکن بتواند به حفظ این تعداد کمک و باعث ازدیاد آنها شود لذا سازمان برنامه همه جانبه را در شش راهبرد تعریف کرده که همه این موارد بر روی برد سایت سازمان به تفضیل گنجانده شده است.
برای حفاظت از یوز باید کار آموزش، اطلاع رسانی، تعامل با جوامع محلی، خروج دام از منطقه و غیره باهم انجام شود و نمیتوان نقش یکی از آنها را حتی نادیده گرفت. از سوی دیگر نیک میدانیم که بدون مشارکت مردم امکان حفاظت از زیستگاه وجود ندارد و باید با مشارکت بخش خصوصی برخی اقدامات را پیش برد.
ماجرای تلخاب و ناتوانی محیط زیست از بیرون کردن دامدار
در مورد این سوال که چرا به جای فنس کشی اصولی بر روی طعمه یوز و انتقال حدود پنجاه رأس قوچ و میش و تعدادی آهو تمرکز کردیم باید گفت متولی اصلی پروژه فنس کشی وزارت راه است که محیط زیست از ۲۰ سال قبل کار این مذاکرات را به جد پیگیری کرده است.
نتیجه دو سال تلاش مداوم برای امن کردن جاده اختصاص بودجه از وزارت راه شد اما بودجه به صورت عملی وارد پروژه نشد و به جای دیگر رفت. در این بین با اختصاص ۲۰ میلیارد تومان کار روشنایی حدود دو و نیم کیلومتر مسیر پر ریسک عبور یوز انجام و محور روشن شده است برای جذب ۲۰ میلیارد تومان دیگر اعتبار این طرح فنس کشی محیط زیست دنبال راهکارهای عملی انتقال بودجه به محیط زیست است.
درباره مساله واگذاری مجدد مرتع تلخاب به مرتع دار نیز باید گفت در این مورد باید رسیدگی به مردم و تعامل نیز در دستور کار قرار میگرفت لذا با توجه به اینکه یوز تلخاب در این محدوده رفت و آمد داشت مرتع با کمک بخش خصوصی خریداری شد اما در ادامه بنا به دلایلی ناگزیر به بازگرداندن مرتع شدیم.
هزینه تراشی ممنوع
عباس نژاد: متأسفانه صبحت ها به نحوی که انگار همه تصمیم گیری ها از قبل انجام شده است اگر قرار بود حرف کارشناسان، رسانهها و ان جی اوها را بشنوند قبل از انجام کار باید ابتدا نقطه نظرات این سو نیز شنیده میشد. انتقال یک قصه اما از این سو اصل را فراموش و به دنبال فرع هستند در منطقه توران زمانی مجوز معدن داده میشود آثار زیان بار آن بیشتر از موارد دیگر نظیر نبود طعمه برای یوز است.
فکر میکنیم توران غنی از حیات وحش است و همین عمدهترین دلایل بروز شکار در منطقه است تا این حد که اعلام شد سال گذشته ۲۰۰ رأس حیوان در این منطقه شکار شده است اگر این تعداد شکارچی را مورد آموزش قرار دهیم به مراتب هزینه کمتری را نسبت به انتقال پنجاه رأس قوچ و میش به توران خواهیم پرداخت و در صورت انتقال موفق ممکنه مورد شکار شکارچیان منطقه واقع شوند.
خود موضوع انتقال نیز دیگر دغدغه رسانهها است که تجربه ناموفق انتقال گورخر هنوز از اذهان عمومی پاک نشده است و قطعاً در انتقال این پنجاه رأس قوچ و میش نیز شاهد تلفات بالا خواهیم بود. رسانهها انتظار داشتند با توجه به پتانسیلهای موجود منطقه شکار ممنوع تپال به منطقه حفاظت شده ارتقا مییافت در عمل اما میبینیم که حیات وحش منطقه را به تاراج میبرند و ایکاش قبل از هر گونه تصمیم رایزنی با دوستداران محیط زیست و رسانهها صورت میگرفت.
ماجرای چغندرسر
در منطقه داخل توران سه چشمه وجود دارد دقیقاً در کنار یکی از این آبشخورها که محل استفاده گونههای مختلف از جمله یوز است معدن چغندرسر را واگذار کردند و معدن در حال کار است این را رها کرده و موضوع طعمه یوز را پیش می کشند. این طرح از نظر اهالی رسانه پروژه موفقی نیست و شکست خورده است.
بهره بردار هم سهمی از این طرح میخواهد و در نتیجه خیلی نمیتوان امیدوار بود که این طرح برای بقا یوز است. غذای قالب یوز آهو و جبیر و خرگوش است در حالی که سازمان قصد انتقال قوچ کوهستان به کویر را دارد که مشخصاً نشان میدهد این انتقال صرفاً برای یوز تنها نیست.
محیط زیست مرتع تلخاب را خریده و با بازگشت مجدد بهره بردار دوباره آن را باز گردان کردند و بازگشت مجدد با هزار رأس گوسفند چه معنا میتواند داشته باشد؟ اگر این عوامل رفع شوند خود به خود به وضوح خواهیم دید که طعمه یوز نیز زیاد و در دسترس این گونه قرار خواهد گرفت.
پروژه از اول شکست خورده است
امین ولیان: طرح انتقال قوچ و میش برای طعمه یوز پروژه ابتری است انگار شیپور را سر و ته گرفته و در آن می دمند به نوعی محیط زیست در منطقه توران به نوعی زورش به صنعت و معدن، اداره راه برای ایمن سازی راه، خروج دام و شتر و سگها گله و کاهش آنها، خرید مرتع و عدم ورود عشایر به منطقه توران نمیرسد و هیچکدام از این کارها را نمیتواند انجام دهد.
به این نتیجه رسیدند که جانوران حیات وحش زیر سیطره ما هستند میتوانیم با صدور مجوزی به این شکل کار انتقال را انجام دهیم به طور خلاصه اگر طرح واقعاً برای نجات یوزپلنگ بود شاید میشد وارد بحث شد ولی عملاً با موارد مبهم بسیاری مواجه شدیم. به عنوان مثال از یک مرتع دار مرتعی را با قیمت گزاف خریداری کردند این دامدار به دلیل پیدا نکردن مرتع جایگزین دوباره برای سال جاری هزار رأس گوسفند خود را مجدد به زیستگاه تلخاب آورده است و محیط زیست با مماشات نسبت به این مساله رفتار کرده است.
انجمن یوز مجبور به جمع آوری دوربینهای تلهای منطقه تلخاب ناشی از نبود امنیت در منطقه به خاطر چوپان و گوسفند شده است. محیط زیست در قبال این موضوع کم کاری و سستی کرده است و اکنون برای تأمین غذای یوز در محوطه یک و نیم هکتاری توران به دنبال کلید زدن انتقال پنجاه رأس قوچ و میش منطقه شکار ممنوع تپال به پارک ملی توران شاهرود است که میدانیم و مسؤولان نیز بر آن اذعان دارند که طرح بدون تلفات نخواهد بود.
بسترها دیده نشده است
شائبه این حرکت برای یوز پلنگ است و ما هم به عنوان فعالان محیط زیست آن را بپذیریم قطعاً این طور نیست چرا که طرح ناقص است و در آن خللهای زیاد وجود دارد. بستر افزایش وحوش منطقه تپال به دلیل کار رسانهای، آگاهی بخشی و کار گروهی سمنها و فرهنگ خود مردم است. به عنوان عضوی از یک سمن زیست محیطی این ادعا را داریم که در این راستا همایش برگزار و کار داوطلبان آموزش در مدارس شاهرود و روستای سطوه به انجام رسیده است. همه این عوامل باعث شد تا شکارچیان بسیاری تفنگ را زمین گذاشته و عضوی از جامعه بزرگ فعالان محیط زیست شوند.
متأسفانه این بستر دیده نشده که چرا وحوش این منطقه تپال افزایش یافته و در مقابل با کاهش جمعیت حیات وحش در توران مواجه شدیم و درمان آن تصمیم ضربالاجل سازمان بدون نظر کارشناسان مستقلی از سازمان نیست.
برای نجات یوز آسیایی زنجیرهای پر شمار از اقدامات را لازم داریم
امیرحسین ولیان: برای افرادی که در سازمان محیط زیست برای نجات یوز آسیایی برنامهریزی میکنند از یک سو شاید جای امیدواری بود که هنوز مساله یوز فراموش نشده و جز دغدغههای اصلی سازمان است اما انتقاداتی نیز به برنامههای سازمان در خصوص حفاظت از یوز وجود دارد.
برای نجات یوز آسیایی زنجیرهای پر شمار از اقدامات را لازم داریم و با تک اقدام امکان ندارد موفق باشیم. مهمترین قسمتهای این زنجیره سطح حفاظت زیستگاه که دست شکارچی غیر مجاز را از منطقه کوتاه کند، سپس مراقبت از تلفات جادهای با انجام فنس کشی درست و کامل، خروج دام و سگهای گله و شتر، کم کردن یا خارج ساختن فعالیت معادن و آخرین اقدام اگر لازم بود طعمهای هم برای یوز به منطقه ببریم.
اگر اقدامات فوق را انجام دهیم یعنی دام را خارج و حفاظت را ارتقا ببخشیم خود به خود طعمههای یوز نیز افزایش خواهد یافت که شاهد اتفاق خوبی مثل تپال باشیم. هنوز فراموش نکردیم که در این زیستگاه توران زمانی آمار بالای هزار رأس از هر یک از این چهارپایان داشته است چرا به این فلاکت افتاد که بخواهیم پنجاه قوچ را بخواهیم به توران انتقال دهیم این نشان دهنده اینکه توران رها و حفاظت درستی از آن نشده است.
فرصت آزمون و خطا نیست
از این اقدامات هیچکدام به انجام و نتیجه نرسیدند و در هرکدام اندک ناتمام اتفاق افتاد که بدترین حالت آن موضوع چرای دام است که مطلع شدیم مرتع خریداری شده تلخاب شاهد حضور مجدد دام در منطقه هستیم. ابر یوز منطقه با تولههایش در این منطقه پرسه میزند و خطر سگهای گله در آن وجود دارد و شاید هر لحظه بخواهند سگها یوزهای جوان و بی تجربه را مورد حمله خود قرار دهند و به این راحتی سازمان از کنار آن رد شده و به طور جدی روی تصمیم خود مبنی بر اینکه اینجا خریداری شده و مرتع دار اجازه ورود ندارد، پافشاری کند.
در مورد محیط زیست فرصتی برای آزمون و خطا نیست و از سویی تعاملی نیز با وزارت صمت صورت نگرفته و شاهد فعالیت و صدور مجوز معادن جدید در منطقه هستیم. در مورد فنس کشی نیز میشود گفت بیشتر یک شوخی بود تا حرکتی در راستای حفاظت یوز؛ در همین منطقه عباس آباد بیش از ۲۰۰ رأس شکار غیرمجاز آهو اتفاق افتاد اگر دست شکارچی این قدر باز است بردن این پنجاه قوچ و میش (در صورت نداشتن تلفات) در واقع هدیهای برای شکارچیان است.
در این زنجیره اقدامات هیچ کاری موفق نبوده است و از آنجا که زور سازمان به وزارت راه، وزارت صمت، مرتع دار و بهره بردار نرسید در این بین دیواری کوتاهتر از حیات وحش پیدا نکردند و این الگو کامل نیست و طرح، تیری در تاریکی است. پروژه جز ایجاد ضرر و زیان برای تپال آورده دیگری ندارد. جمع بندی اینکه فعالان محیط زیست و رسانهها مجاب نشدند که این کار فایدهای برای یوز داشته باشد.