خرمشهر شهری است به وسعت تمام ایران و برابر تمامی ارزشهایی که شهیدان برای پایداری آن خون پاک خویش را نثار کردند. در روز آزادی خرمشهر، بهروز مرادی شهید سرافراز این شهر بر روی تابلوی ورودی آن چنین نوشت: به خرمشهر خوش آمدید جمعیت ۳۶ میلیون نفر، یعنی خرمشهر تمام ایران و کربلای خونرنگ این مرز و بوم میباشد و در آغوش خود پنجاه هزار نخل سرجدا دارد که هر کدام نشانه رحمتی هستند بر این دیار.
در این شهر خونین، در هر کوی و برزن آن، آلالهای سرخ پرپر گردیده است تا شهر برای بار دیگر رنگ سبز خرّمی به خود گیرد، نماد ایثار و مقاومت را میتوان در این ناحیه نظارهگر بود، نخلهای آن مأذنههای بلند تاریخ استواری، پایداری و شجاعت این سرزمیناند که اگر به سخن درآیند از فداکاری دلیر مردانی به خون خفته حکایت میکنند و آن روزهای پرالتهاب را ترسیم خواهند نمود؛ این درختان از ایامی حکایت میکنند که در هر قدم و هر لحظهای پیکر شهیدی بر زمین آرام گرفت و روح پاکش به سوی عرش و ملکوت پرواز کرد، نخلهای بی سر خرمش هر زبان گویای مظلومیت و غربت بسیجیان این شهرند که در همیشه تاریخ در گوش ما زمزمه خواهند کرد:
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
خرمشهر همان شهر عشقی است که بسیاری از سالکان حماسه آفرین با قطرات خون خویش آن را پیمودند و یک شبه راه صدساله را در نوردیدند.
خرمشهر قبل از جنگ تحمیلی در ردیف یکی از مناطق ممتاز ایران و حتی خاورمیانه به شمار میرفت این دیار برکرانه اروند رود و همسایه دیوار به دیوار آبادان از تمامی امکانات مناسب برای یک زندگی پویای شهری استفاده میکرد.
مردمی صمیمی و متدین در این شهر روزگار میگذرانیدند تا آن که رژیم بعثی حاکم بر عراق آسایش آنان را با تحریک استعمار جهانی و براساس محاسبهای غلط، برهم ریخت. توفان تهاجم ماهها پیش از یورش و تهاجم سبعانه رژیم استبدادی حاکم بر عراق، خرمشهر دستخوش بحرانهای سیاسی و امنیتی بود، قوای مهاجم از مدّتها قبل نیروهای خود را برای فتح این شهر ساماندهی نموده و با توزیع سلاح و مهمات و تشدید تبلیغات سیاسی و روانی زمینه را برای بهرهبرداری از نیروهای موسوم به خلق عرب آماده کرده بودند.
دشمن فکر نمیکرد وقتی خرمشهر در محاصره است نیرویی بتواند با تنها پل آن که زیر بمباران شدید است این کار را صورت دهد اگرچه همه میدانستند با آن حجم تهاجم خرمشهر در حال سقوط است ولی مقاومت نیروهای حزب اللهی همچنان ادامه داشت و همین مقاومت جدّی مانع از پیشروی دشمن گردید و موجب شد متجاوزان نتوانند به سرعت آبادان و اهواز را تسخیر کنند.
آری خرمشهر، حکایت مقاومت روزهای نخست جنگ تحمیلی و سرگذشت سلحشورانی است که با دست خالی، متجاوز مسلح را در بیش از یک ماه نبرد به روز سیاه نشاندند و جسم خود را سنگر کردند تا از کیان اسلامی و سرزمین ایران دفاع کنند. با کدام معیار میتوان جنگ نابرابر تفنگ را با سلاحهای سنگین و پیشرفته و ارتشی کار آزموده و تعلیم دیده به قیاس نشست و اگر نبود خیانت کسا نی که دل در تعلّقات دنیا داشتند و مشغول هوای نفس بودند دشمن کینه توز برای همیشه نابود ومأیوس میگردید. وقتی بخشی از خرمشهر اشغال گشت دلاوران، سنگرهای مقاومت را به آن سوی کارون و اروند بردند و به انتظار روزهای فتح و ظفر نشستند البته آنان از خیانت منافقین و لیبرالها که به ظاهر برای دفاع از انقلاب آمده بودند و در باطن میخواستند مقاومت نیروهای ارزشی را مخدوش سازند، رنج فراوان میبردند.
از زمان تجاوز و سرانجام زمین گیر شدن دشمن در مناطق اشغالی تا آغاز تهاجم گسترده رزمندگان اسلام که به آزادسازی مناطق اشغالی منتهی گردید، یک سال و نیم طول کشید. طی این مدت اساساً تداوم حضور نیروهای اشغالگر در نواحی جنوب غربی و غرب ایران بر این فرض قرار داشت که نیروهای مسلّح ایران فاقد قابلیت و توانایی لازم برای انهدام و بیرون راندن آنها از مناطق متصرفه میباشد.
در گرماگرم جنگ لشکر نصر سپاه پاسداران به تعقیب پس مانده متجاوزان پرداخت و با موشک باران شدید آنها را درهم کوبید. نیروهای هوایی قهرمان و شجاعان هوانیروز با بمباران مکرر عقبه و شکار هواپیماهای دشمن و نیز تانکهای آنان، عرصه را بر آنها تنگ نمودند. به هنگام ظهر اوّلین درگیری برای ورود به خرمشهر انجام شد و به رغم مقاومت سرسختانه بعثیها، قوای اسلام پس از سه روز نبرد خونین در ساعت ۵۰/۱۳ بعداز ظهر سوم خرداد ۱۳۶۱، خرمشهر را از چنگال متجاوزان آزاد نمود، ر زمندگان پس از پاک سازی شهر به تعقیب دشمن پرداختند و آنها را تا محور شلمچه – بصره وادار به فرار نمودند.
هنوز سه روز از آغاز سومین ماه از دومین سال جنگ نگذشته بود که طبل پیروزی نواخته شد و سرزمین خسته خرمشهر که به دلیل خونهای پاک جوانان غیور خود خونین شهر نام گرفته بود در آغوش مام وطن جای گرفت و بدین گونه ۵۷۵ روز پس از تجاوزی ناجوانمردانه توسط دیو سی رتان سیه روز، صبح ظفر فرا رسید و اشک شوق بر گونههای مشتاقان حقیقت جاری شد، موج پیروزی بر کوی و برزن شهرها و روستاهای ایران جاری شد.