«مهر مادری» بر دل‌های قومسی/ روایت اسطوره‌هایی از جنس مهربانی

این روزها مردم استان سمنان در تکاپوی تجلیل روز مادر هستند. مادری که مقامش برای همگان عزیز است و جایگاهش بهشت برین خداوند؛ مادری که نماد فداکاری است و اسطوره زندگی مان محسوب می‌شود. مادری که بهترین است.

هر جا جمعیتی گرد هم آمده معلوم است که مغازه گل فروشی، همان دور و بر است. کار به جایی رسیده که در این سرمای این روزهای استان سمنان، گل فروش‌ها، میزهایی را در مقابل مغازه‌هایشان قرار داده و دسته گل‌ها و شاخه گل‌های آماده را روی آن قرار داده‌اند شاگری را برای فروش آنجا گذارده‌اند و خودشان هم خیل مشتریان درون مغازه را راه می‌اندازند تا شاید مردم کمتر معطل شوند.

گل فروشی‌ها مملو از جمعیت

همه جا هیاهو است؛ گل فروش‌ها این روزها خوشحال‌ترین آدم‌ها هستند چرا که بعد از نزدیک به سه سال کرونایی و کاهش مشتریان شأن یکباره در سه روز آنقدر فروش دارند که در سه ماه نداشتند و این فقط از روزی بر می‌آید که نامش مادر است. هر چند مردم آرزو داشتند که مقابل طلا فروشی‌ها هم این چنین صف‌هایی برقرار شود اما به هر روی، شرایط اقتصادی فعلاً بازار گل فروشی‌ها، شال و روسری فروشی‌ها و شیرینی فروشی‌ها را داغ‌تر از سابق کرده است.

هر کس به سمتی می‌رود گروه گروه مردم، گل‌هایی دستشان گرفته‌اند مقابل یک شیرینی فروشی خودروها دوبل پاک کرده‌اند و باریکه ای راه را برای تردد برجای گذارده‌اند صدای بوق خودروها مجبورشان می‌کند که تکانی به خودشان بدهند و چند متر جلوتر بروند اما به محضی که یکی می‌رود، دیگری جای آن را پر می‌کند.

دخترها بیشتر گل و هدیه دست شان است تا پسرها؛ خواهرها گویا مسئولیت خریدن گل برای مادر خانواده را بیشتر برعهده می‌گیرند شاید از ترس اینکه پسرها فقط دو نوع گل را می‌شناسند؛ گلایل صورتی و رز قرمز! گروهی هم خانوادگی به خرید آمده‌اند حتی با مادر.

هدیه‌ای در خور مقام مادران پیدا نمی‌شود

دختر جوان خانواده می‌گوید: «ما امسال بهتر دیدیم که همراه مادر بیاییم و ببینیم خودش چه می‌خواهد تا برایش بخریم این طور حداقل شال و روسری مثل هر سال کادو نمی دهیم» مادر لبخندی می‌زند روی بر می‌گرداند تا خنده اش را بچه‌ها نبینند از او می پرسم مادر کادو چه می‌خواهید با خنده‌ای می‌گوید: معلوم است طلا! حرف مادر همه را به خنده می‌اندازد. پدر خانواده اما ماجرا را اینگونه جمع می‌کند: «پارسال طلا خریدیم آن هم دوبار!».

یک گل فروش که دسته گل‌هایی را برای مشتریان می پیچد می‌گوید: سه روزی می‌شود که مغازه مان غلغله است خدا را شکر، خوب است وضعیت هم که می‌بینید. خدا را شکر، مردم خوب خرید کرده‌اند.

از محمد حسن می پرسم خودت برای مادرت چه می‌خری و می‌افزاید: متأسفانه مادرم را از دست داده‌ام اما برای همسرم یک وسیله برقی خانه خریدیم که قرار است با دخترم امشب به او بدهیم. کادو اتفاقاً دو روز است که در مغازه افتاده و فرصت نمی‌کنم آن را تزئین کنم!

مادرانه های مادر دختری

با یک بانوی هم شهری که خودش هم مادر است اما برای خرید کادوی مادر به مغازه گل فروشی آمده هم کلام می‌شویم خانم معصومی می‌گوید: از زمانی که ازدواج کردم تا امروز که دخترم ۱۹ ساله است هر سال بدون استثنا برای مادرم کادو خریدم حتی سالی که در بیمارستان بود هم کادو خریدم و برایش آوردم. مادرم معلم است و هر سال کادوی من یک مورد است کتاب بعلاوه گل؛ تنها چیزی است که عاشقانه آن را دوست دارد چرا که او خودش ما را کتابخوان کرد و عاشق کتاب است به خصوص کتاب‌هایی که به مولانا و شمس و حافظ مرتبط باشد.

از فرشته معصومی می پرسم نخستین کادویی که برای مادرت خرید چه بوده و چه زمانی است، وی می‌افزاید: کادو هایی که زمان دختر خانه بودیم که فراوان بودند از کتاب تا قالیچه و … اما آنکه خودم با پول خودم خریده باشم کتابی از امیل زولا بود اما اسمش را فراموش کردم.

ولادت با سعادت حضرت زهرا (س) بهانه‌ای است برای جشن گرفتن مقام مادران؛ مقامی که با فداکاری، استقامت، همراهی با همسر و خانواده داری، تربیت فرزند و نقش آفرینی به عنوان یک زن عجین است. مقامی که درباره آن احادیث بسیاری نیز آمده است.

مقام والای مادران و حضرت زهرا (س)

حجت الاسلام محمد حسین پور کارشناس مذهبی درباره مقام حضرت زهرا (س) می‌فرمایند: نقل است که پیامبر (ص) به این بانوی گرانقدر جهان اسلامی می فرماند «کسی که بر تو درود بفرستد، خداوند او را بیامرزد، و او را در آن مقامی که در بهشت هستم، به من ملحق سازد» و این نشان می‌دهد که حضرت زهرا (س) چه مقام متعالی دارند.

حسین پور با بیان اینکه بانوی بزرگوار اسلام همچنین نمونه همسرداری به تمام معنی بودند تا جایی که حضرت علی (ع) فرمود: «حسن و حسین (ع) دو سبط این امّت همچون دو چشم محمّد (ص) هستند، و من همچون دست برای بدن آن حضرت هستم وَ اَمّا فاطِمَهُ فَکَمَکانِ الْقَلْبِ مِنَ الْجَسَدِ به این معنی که امّا فاطمه (س) همچون قلب برای پیکر پیامبر (ص) است». توجه باید داشت که این کلام علی (ع) است والا ترین و متعالی ترین مقام پدر که چنین تعابیری را برای همسر خود برمی گزیند.

وی با بیان اینکه حضرت زهرا (س) همچنین مقام و جایگاهی بالا و والا دارند و در عظمت حضرت زهرا (س) همین بس که امام عسکری (ع) فرمودند: ما حجت خدا بر مردم هستیم امّا فاطمه حجت خدا بر ماست». یعنی امامت و پیامبری پایین‌تر از مقام حضرت زهرا (س) است و این مقام بسیار بزرگی است.

آرزوی بودن مادران

همزمان با روز مادر اما هستند کسانی که مادران خود را در بستر بیماری می‌بینند و آرزوی جز بهبودی و بقای عمر مادرشان در این روزها مبارک و فرخنده ندارند. کسانی که حالا بیش از دیگران قدردان مقام مادر و فداکاری‌ها و همراهی‌هایش هستند.

این موضوع بهانه‌ای شد تا به بیمارستان امام حسین (ع) سری بزنیم و در قسمتی که مادران بسیاری را در خود جای داده است. فرزند یکی از این مادران در گفتگو با مهر، می‌گوید: مادرم سکته قلبی کرده و چهار روزی است که در بیمارستان بسر می‌برد و ما همه نگران او هستیم از خدا می‌خواهیم به حق حضرت فاطمه (س) ایشان را شفا دهد.

سید محمد رضا میرکریمی با بیان اینکه چهار روز است که تمام خانواده مان اعم از خانه مادرم و حتی ما بچه‌ها که برای خودمان زن و زندگی و بچه تشکیل داده‌ایم، درگیر این ماجرا هستیم و اگر به شما بگویم در این چهار روز روی هم رفته یک بار غذای درست نخورده‌ایم باور نمی‌کنید، می‌گوید: مادر خوشبختانه رو به بهبود است و دکترها می‌گویند که دو روز دیگر باید در بخش باشد تا مرخص شود اما همین چند روز آنقدر برایمان دشوار بود که به خدا رسیدیم.

فاطمه خواهر محمد رضا نیز می‌گوید: زمانی قدردان مادر می‌شویم که خدایی ناکرده مشکل و گرفتاری برای او پیش بیاید انگار تازه فکر می‌کنیم که یک مادر هم وجود داشته است و این نشان از مظلومیت مادران دارد که تمام عمرشان را برای ما می‌گذارند و ما خیلی راحت فراموش می‌کنیم.

قهرمان درون و بیرون خانه

مادران بسیاری هم هستند که علاوه بر مسئولیت مادری و خانه در بیرون نیز از افراد تأثیر گذار جامعه محسوب می‌شود نمونه آن خانم دکتر فاطمه عباس زاده است که در گفتگو با مهر، می‌گوید: درست است که تعادل بخشی بین کار خانه و مادر بودن و پزشک بودن و مدام سر کار حاضر شدن کمی دشوار است اما خدا را شکر، توانسته‌ایم به میزانی که در توان مان بوده هر دو را انجام دهیم و امیدواریم که بچه‌ها و خدا از ما راضی باشند.

از وی می پرسم که شرایط در منزل چطور است و می‌گوید: همیشه خودم غذا درست می‌کنم مگر زمان‌هایی که درمانگاه تأمین اجتماعی باشم که یا از بیرون غذا تهیه می‌کنیم یا به خانه مادرم می‌رویم و در برخی موارد هم پیش می‌آید که از شب قبل غذایی درست می‌کنم.

خانم دکتر یک فرزند دختر دارد و می‌گوید: ما پدر و مادران شاغل شاید کمتر به فرزندان مان برسیم اما واقعاً تلاش کردیم که برایش کم نگذاریم. پریا هم البته همراهی خوبی دارد همیشه حتی زمانی که کودک هم بود، درک می‌کرد و پیش مادرم می‌ماند به هر حال من وظیفه‌ای نیز در قبال جامعه دارم چرا که با پول همین مردم و همین کشور درس خوانده‌ام که بتوانیم کاری برای همین مردم کنم.

تأثیرگذاری از خانه تا جامعه

این روزها بیمارستان‌ها و مراکز درمانی و مشاغل بسیار مشابهی وجود دارد که خانم‌ها در آن حتی به صورت شیفت‌های شب نیز کار می‌کنند تا خدمت رسانی به مردم بدون وقفه ادامه داشته باشد. مادرانی که هم در خانه قهرمان فرزندان شأن هستند و هم قهرمان جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند.

مادرانی از جنس نور، مادرانی که الگویشان را حضرت فاطمه (س) قرار داده‌اند و در هر سنگری که هستند از خانه داری و تربیت فرزندان تا معلمی، پرستاری، پزشکی، کارمندی، تحصیل و علم، پیشگامی در فناوری و تولید و خدمات و … در یک مورد مشترک هستند و آن هم نام مادر و مقام والای زن است.

مقامی که بهشت برین خدا را زیر پای خود می بیند و با تاسی از حضرت زهرا (س) تلاش دارد تا برای اعتلای خانواده، جامعه و ایران اسلامی، بکوشد. مادرانی که فداکار هستند و ایثارگر مادرانی که همواره در هر صحنه‌ای از انقلاب و دفاع مقدس تا اقتصاد و اجتماع و تعالی کشورمان، می‌کوشند.