روایت شهیدی که با لباس بسیجی سر سفره عقد نشست
سردار شهید «مرتضی شادلو»، از شهدای جهاد سازندگی بود که کت و شلوار نوی دامادی را نپوشید و با افتخار، با لباس بسیجیاش سر سفره عقد نشست. او عقیده داشت باید خانوادهاش را برای آزادی فلسطین آماده کند.
زندگی و سبک و سیاق شهدا بسیار تماشایی است. شهدا گنجینههای ارزشمندی هستند و باید برای یافتن مسیر درست، راه آنها را پیش گرفت.
سردار شهید «مرتضی شادلو»، از شهدای جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس بود که در آن زمان، میخواست خانوادهاش را برای آزادی فلسطین آماده کند.
شهید شادلو، فرماندهی از گروههای جهادی بود که در جنگ تحمیلی حضوری پررنگ داشت و در دوران دفاع مقدس، جبهههای نبرد شاهد عملیات مهندسی گروه جهادی بود که حاج مرتضی آنها را فرماندهی میکرد.
«مرتضی» خانواده را برای آزادی فلسطین آماده میکرد
معصومه شادلو، خواهر شهید درباره سیره و سبک زندگی سردار شهید «مرتضی شادلو» میگوید: مرتضی در عملیات آزادسازی سوسنگرد، طریقالقدس، الی بیتالمقدس، فتحالمبین، والفجر ۲، والفجر ۴ و خیبر حضور مستقیم و فعالی داشت و آنطور که دوستانش میگویند، بسیار شجاع و نترس بود.
او ادامه میدهد: جواد امامی، یکی از همرزمان برادرم میگفت من و حاجی به همراه خانواده در یک منزل به مدت ۶ ماه در سردشت زندگی کردیم. خانهای بسیار کوچک و از لحاظ ایمنی بسیار خطرناک بود؛ زیرا در آن منطقه بیشتر ساعات شبانهروز درگیری مسلحانه وجود داشت و گلوله خمپاره و تیربار بسیاری به اطراف منزلمان اصابت میکرد.
خواهر شهید شادلو ادامه میدهد: همرزم برادرم تعریف میکرد که به حاجی گفتم بهتر است با این وضع، خانواده را به تهران یا ارومیه منتقل کنیم! حاجی در جواب گفت «بگذار عادت کنند. فردا که بخواهیم برویم و فلسطین را آزاد کنیم، باید خانواده را به لبنان ببریم. آن وقت دیگر خانواده به این وضع عادت کردهاند و مشکلی نداریم».
فرمانده بود؛ اما بار خالی میکرد!
خواهر شهید شادلو افزود: همرزمانش تعریف میکردند حاجی با آنکه فرمانده منطقه بود، زمانی که شب رزمندگان برای استراحت در خواب بودند، با وجود خطراتی که در منطقه وجود داشت، کامیونی از کالاهای درخواستی رزمندگان را میآورد و بهتنهایی بارها را خالی میکرد.
او میگوید: وقتی که رزمندگان برای نماز صبح از خواب بیدار میشدند، به برادرم میگفتند چرا ما را بیدار نکردید تا کمکتان کنیم؟
عقد با لباس بسیجی!
خواهر شهید شادلو با بیان اینکه سردار شهید شادلو به بسیج و لباس بسیجی خود افتخار میکرد، گفت: برادرم سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد. مادر همسرش، کت و شلوار شیکی از ناصرخسرو برایش خریده بود؛ اما هر چه مادر و پدر عروس گفتند لباس دامادی را تنت کن و سر سفره عقد بنشین، شهید قبول نکرد!
وی بیان کرد: برادرم با همان لباس بسیجی که تمیز و شیک بود، عقد کرد و به لباس بسیجیاش هم افتخار میکرد.
دومین کنگره سرداران و سه هزار شهید والامقام استان سمنان سال آینده در سمنان برگزار میشود.